این
داستان را چند سال پیش با صدا و اجرای
گلشیری شنیده بودم و دیده بودم و به تهتههای ضمیرم نشسته بود، اما این جملهاش را بهخاطر نمیآوردم. تازگیها دوباره به آن برخوردم دیدم چقدر توصیف دقیق، روشن، عمیق و استادانهای کرده
هوشنگ! انگار که از زبانِ خردمندی عالِم به اسراسر بیرون آمده باشد. همان اولِ داستان میآید که:به قول استاد: «کلوخۀ غم را باید به آبِ دهان خیس کرد و به زبان هی چرخاند و چرخاند و بعد فرو داد.» گفتن ندارد.این داستان کوتاه (
انفجار بزرگ) را حتما با اجرای خود گلشیری با گوش جان بشنوید و با چشم هوش ببینید -یک فایل ویدیویی 27 دقیقهای است- که اجرایش خودِ خودِ هنر است و کار صدتا کلاس داستاننویسیِ پولِمفتگیر را میکند. سپس این جمله را به خاطر بسپارید که حالاحالاها باید آن را بر زبان بگردانید، که آنچه بسیار است اندوه است و جانی که گفتنش را رخصت نمیدهد بیشتر.این داستان در مجموعۀ نیمۀ تاریک ماه، که مجموعه داستانهای گلشیری از سال 1339 تا 1377 را دربر دارد، در 565 صفحه چاپ شده است. کتاب را انتشارات نیلوفر چاپ کرده است و اگرچه خردهای گران است، ولی گرانیِ حکومتِ ملایان کجا و کلامِ طنینافکنِ گلشیری در جان کجا. از شعرهایم!...
ما را در سایت از شعرهایم! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : falakhanedoran بازدید : 73 تاريخ : پنجشنبه 11 اسفند 1401 ساعت: 2:20